یه دوستی دارم که مدیر یه سازمانه. آدم خیلی پرکار و اهل فکریه. از معدود کسانیه که سعی میکنه ریشهای کار کنه. وقتی مدیر سازمان شده بود من بدبخت رو مجبور کرد که بین حرفها و قوانین بگردم و ماهیت اصلی سازمان رو کشف کنم. چیزی که مطمئنم تا حالا خیلی از مدیرهای قبلیش انجام نداده بودند و الا وضعیت سازمان اونطوری نبود. حالا بماند. یه چیز دیگه میخواستم بگم.
همین رفیق شفیق ما که تخصصش مدیریته، یه بار یه دورهای وقت گذاشته بود برای بررسی ساختار مدیریتی جمهوری اسلامی. به قول خودش کتاب قانون اساسی رو تیکه پاره کرده بود. و واقعا هم وقتی از قانون اساسی باهاش صحبت میکنی اشراف کاملی نسبت بهش داره.
امروز صبح داشتیم با هم در مورد چیز انقلاب صحبت میکردیم... چیه اسمش؟ من خودم اسمش رو گذاشتم هندلینگ انقلاب؛ هندلینگ یعنی حفظ تعادل اتومبیل در هنگام پیچیدین. (از قلمراد یاد گرفتم!)
این دوستم از هندلینگ انقلاب که میگفت برام خیلی جالب بود. اگه شما هم یه دوری توی قانون اساسی بزنین و سعی کنین ماهیت سه قوه اصلی، رهبری، نیروهای نظامی و به طور کلی بخشهای مختلف جمهوری اسلامی ایران رو کشف کنین، متوجه میشین که نظام در هم تنیده ایران به صورت جالبی طراحی شده، به صورتی که توی موقعیتهای خاص و به اصطلاح من، سر پیچها از تعادل خیلی خوبی برخورداره. به طوری که از خط خارج کردنش خیلی مشکله. هر یک از بخشها که از کار بیفته (حتا خدای نکرده رهبری) به صورت دقیقی مسئولیت تقسیم شده که باعث میشه مثل یک اتومبیل روی سه چرخ، با حفظ تعادل حرکت کنه.
در مورد قانون گزاری میتونین راحتتر از بخشهای دیگه این رو پیدا کنین. همین طور در نیروهای نظامی. چینش عجیب غریب سهچهار نیروی نظامی در یک کشور، قابل فکره. ارتش، سپاه، بسیج ... .
امروز چندمین سالگرد انقلاب بود؟ ای خدا. این همه راه رفتیم و حواسمون نبود از یکی بپرسیم سال چندم بود. فکر کنم بیست و هفتم بود. هان؟! در هر صورت هر چی جلوتر میره انقلاب اسلامی ایران، هندلینگ بهتری پیدا میکنه. ای دشمنان ما، پس یالا دیر شد! چند وقت دیگه هیچ غلطی نمیتونین بکنینها! یکی نیست بگه مگه همین الان چه غلطی میتونن بکنن. تکبیر!